معنی ڈھلا ہوا - جستجوی لغت در جدول جو
ڈھلا ہوا
افتاده، قالب گیری شده
ادامه...
اُفتادِه، قالِب گیری شُدِه
دیکشنری اردو به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کھلا ہوا
باز شده، باز کردن
ادامه...
باز شُدِه، باز کَردَن
دیکشنری اردو به فارسی
چھوا ہوا
لمس شده، لمس کرد
ادامه...
لَمس شُدِه، لَمس کَرد
دیکشنری اردو به فارسی
تھکا ہوا
بی میل، خسته، با بی حوصلگی، فرسوده
ادامه...
بی مِیل، خَستِه، با بی حُوصِلِگی، فَرسودِه
دیکشنری اردو به فارسی
پھولا ہوا
بادکرده، نفخ کرده، پفی
ادامه...
بادکَردِه، نَفخ کَردِه، پُفی
دیکشنری اردو به فارسی
پھٹا ہوا
ترک خورده، پاره پاره، پاره شده، فرسوده، گسسته
ادامه...
تَرَک خُوردِه، پارِه پارِه، پارِه شُدِه، فَرسودِه، گُسَستِه
دیکشنری اردو به فارسی
پگھلا ہوا
آب شده، ذوب شد
ادامه...
آب شُدِه، ذُوب شُد
دیکشنری اردو به فارسی
بھولا ہوا
فراموش شده
ادامه...
فَراموش شُدِه
دیکشنری اردو به فارسی
بھنا ہوا
برشته، برشته شده
ادامه...
بِرِشتِه، بِرِشتِه شُدِه
دیکشنری اردو به فارسی
بھرا ہوا
پرشده، پر از، پر، کثیف
ادامه...
پُرشُدِه، پُر اَز، پُر، کَثیف
دیکشنری اردو به فارسی
گھسا ہوا
فرسوده، نفوذ کرد
ادامه...
فَرسودِه، نُفوذ کَرد
دیکشنری اردو به فارسی
کچلا ہوا
فشرده، خرد شده
ادامه...
فِشُردِه، خُرد شُدِه
دیکشنری اردو به فارسی
تلا ہوا
سرخ کرده، سرخ شده
ادامه...
سُرخ کَردِه، سُرخ شُدِه
دیکشنری اردو به فارسی
ڈرا ہوا
ترسان، ترسیده
ادامه...
تَرسان، تَرسیدِه
دیکشنری اردو به فارسی